جمعه ۳۱ فروردین ۱۴۰۳ ۱۴:۱۷
Friday Apr 19, 2024 14:17

اختلال های عاطفی کودکان

دکتر حسین شهریاری , سلامت کودکان , تغذیه,  کودک, فرزند, تب , دارو ,اختلال های عاطفی کودکان
سلامت کودکان: عاطفه عبارت است از حالت هیجانی شخص که اندیش او را همراهی می کند. عاطفه و هیجان اغلب به طور متداخل به کار می روند . اما خلق حالتی نافذتر پایاتر از دو حالت قبلی هست. بدین معنی که ممکن است خلق کسی در یک روز بخصوص بالا باشد ، معهذا حالاتی از افسوس ،غم ،خشم یا نگرانی در اختلالات عاطفی بطور گذرا در زمینه این خلق بالا مشاهده شود.
رفتار خود آگاه بشر در درجه اول نتیجه برخی از نیازهایی است که احساس می کند . این نیازها را به طور خلاصه به دو گروه عمده می توان تقسیم کرد : نیازهایی که با لذت ارتباط دارند و منجر به حرکت به سوی هدف می گردند و نیازهایی که درد را تداعی نموده و موجب کناره گیری شخص از آنها می شود. حرکت لذت بخش با یک رشته اعمال هدف جویانه که با پیش بینی لذت مربوط است ، شروع شده و سر انجام به حرکت انتهایی که با رسیدن به لذت و حصول رضایت همراه است ختم می گردد. این ثبات عاطفی را ممکن است بیماریهای گوناگون روانی به آشفتگی مبدل سازد که به صورت عواطف خوشایند ، عواطف ناخوشایند و سایر انواع اختلالات ظاهر شود .
 
حال در این مقاله به بررسی انواع اختلالات عاطفی می پردازیم:
عواطف خوشایند:
خوشی یا نشئه: این حالت را احساس مثبت سرحال بودن از نظر جسمی و روانی تعریف کرده اند،حالت نشئه خارج از موقعیت متناسب ، بیمارگونه شمرده شده و قرینه ای بر وجود بیماری روانی است . اگر چه حالت خوشی معمولا روان زاد است ، ممکن است علت عضوی نیز داشته باشد . در حالت خوشی همه چیز خوشایند و هر اتفاقی مسرت بخش است. زندگی زیبا و دل انگیز و و بی دغدغه و به عبارت دیگر آسمان دل صاف و روشن است . مشاهد این حالت در بیمارانی که گاهی از نظر عینی در وضع جسمی وخیمی قرار دارند بسیار غم انگیز است. نشئه بیش از همه در بیمار هیپومانیک دیده می شود ، در بعضی اختلالات عضوی مثل پارلیزی ژنرال ، اسکلروز مولتیپل و بعضی تومورهای لوب پیشانی هم مشاهده میگردد.
سرخوشی: سرخوشی در واقع پله ای بالاتر از خوشی است که علاوه بر خصوصیات ذکر شده برای خوشی ، شخص از یک حسی اعتماد به نفس عمیق برخوردار است و بیش فعالی نیز بر شکل بالینی افزوده شده است. بعضی از داروها منجمله تریاک ، الکل و آمفتامین ممکن است حالت خوشی و سرخوشی به وجود آورد.
وجد: مرحله ای فراتر از سرخوشی است و معمولا با هذیانهای بزرگ منشی همراه است.
جذبه: حالت جذبه یا خلسه ، نقطه اوج در عواطف خوشایند است .حالتی است که در آن شخص خود را در دنیایی آرام و پر صلح و صفا یافته و احساس تولدی دوباره به او دست می دهد ، تولدی دوباره بدور از تشویشهای دنیای خاکی ، که تحقق منتهی آرزوهای شخص را در بر دارد.
 
بی ثباتی هیجانی: یکی از علائم اساسی در اختلالات عضوی مغز به خصوص در اختلالات عروقی مغز است . بیمار مبتلا در میان خنده های پر نشاطش ناگهان شروع به گریه می کند ، یا با کوچک ترین تحریکی لبخندهایش به خشمی انفجاری تبدیل می گردد که نوعی از اختلالات عاطفی می باشد.
 
بی اختیاری هیجانی : بی اختیاری هیجانی زمانی وجود دارد که شخص به علل جزئی یا بدون علت شروع به گریه کردن ، یا خندیدن می کند. گریه کردن شایع تر است و معمولا در ضایعات بارز مغز ، به خصوص در دمانس آترواسکلروتیک مشاهده می شود . اشک ریزی بدون ملال عمیق و ثابت در انفاکتوس مغزی ممکن است مشاهده شود .
 
هیجان سرد: این اصطلاح برای حالت هیجانی فیزیکی که تحت تاثیر برخی داروها (مثل اپینفرین) احساس می شود اطلاق می گردد. شرایط جسمی به حالت تحریک هیجانی شباهت پیدا می کند اما تجربه عاطفی واقعی در کار نیست.
 
تحریک پذیری: بعضی از بیماران حالت های کج خلقی نشان می دهند که ضمن آن غمگین ،درمانده عصبانی ،بیزار و تحریک پذیر هستند این نوع اختلالات عاطفی بیش از همه در صرع دیده می شود، اما در حالت افسردگی ،همراه با پارانویا و نوروز جبران هم مشاهده می گردد.
 
حیرت و منگی : در مراحل ابتدائی اسکیزوفرنی ممکن است بیمار دچار چنین حالتی شود. بیمار منگ و پریشان است و قادر به توصیف تجربه هیجانی خود نیست ،تجویز وریدی سدیم آمیتال غالبا موجب رفع این حالت می شود .حالت حیرت و منگی خاص اسکیزو فرنی نیست در حالت اضطرابی شدید و در افسردگی های موقعیتی هم ممکن است دیده شود.
 
نوسان خلق : اصطلاحی است که به تغییرات خلق بیماران مبتلا به بیماری منیک دپرسیو اطلاق می شود.
 
دلتنگی : یکی از اختلالات خلق است که بدون انگیزه ای خاص بطور ناگهانی در شخص پیدا شده و ضمن آن بیمار از هر گونه مداخله ای از جانب دیگران بیزار و متنفر است . دلم می خواد مثل یک موش بروم توی سوراخ و چشمانم کسی را نبیند، نمی خواهم چشمم به روی کسی بیفتد. این حالات در بیماران مصروع ، بیماران مبتلا به ضایعات عضوی مغز و همچنین در پسیکوپاتها ممکن است مشاهده شود.
 
افسردگی :
افسردگی اصطلاحی وسیع و مبهم است. برای شخص عادی حالتی مشخص با غمگین و گرفتگی و بی حوصلگی و برای پزشک اختلالات عاطفی گروه وسیعی از با زیر شاخه های متعدد را تداعی می کند. خصوصیات اصلی و مرکزی حالات افسردگی کاهش عمیق میل به فعالیت لذت بخش روزمره ،مثل معاشرت ، تفریح ، ورزش ، غذا و سکس است. این ناتوانی برای کسب لذت ، حالتی نافذ و پایا دارد. بطور کلی شدت افسردگی بستگی به تعداد علائم و درجه نفوذ آنها دارد .در خفیفترین فرم ، ممکن است فقط معدودی از علائم اساسی وجود داشته باشد.
 
مهمترین علامت افسردگی ناتوانی در کسب لذت از چیزهایی است که قبلا برای او لذت بخش بوده است. غذا برای شخص بی طعم ، فعالیت جنسی بدون لذت ، شغل خسته کننده ، و معاشرتهای پر معنی پیشین پوچ و بی معنی می گردد. غمگینی یک از خصوصیات افسردگی است. در تمام فرمهای آن جزی از سمپتوماتولوژی نیست . بیمار ممکن است بجای غمگینی ، از گیجی و اضطراب و عدم تمرکز فکری شکایت داشته باشد.
 
احساس درماندگی ، میل به خود ملامتگری ، کاهش اعتماد به نفس در میان شایعترین علائم افسردگی هستند. کندی پسیکوموتور ، یا برعکس آن تحریک و آشفتگی ممکن است یکی از تظاهرات افسردگی باشد. بیخوابی ، بخصوص بیخوابی آخر شب ،علامت مهمی است. بی اشتهائی و کاهش وزن نیز از علائم عمده افسردگی شمرده می شوند . تغییرات شبانه روزی خلق ،به صورت شدت یافتن علائم به هنگام برخواستن از خواب ، از خطوط راهنما برای تشخیص افسردگی است.
 
شکایت های مبهم از سردرد ، کمر درد ، دل درد، یبوست بدون علت آشکار گاهی با افسردگی همراه است . وجود افکار انتهاری تکرار شونده نیز در میان مهمترین علائم افسردگی بوده و مستلزم توجه جدی است. کندی روانی – حرکتی در حالات افسردگی روی هم رفته علامت شایعی است . با این حال در بیماران سالمند تحریک روانی –حرکتی  نیز مشاهده می شود. علائم کلاسیک تحریک روانی –حرکتی گره کردن انگشتان به هم و کندن مو است. حالت کلاسیک بیمار افسرده با خمیدگی قامت ،فقدان حرکات خود به خودی و نگاه خیره رو به پائین مشخص است.
 
افسردگی هر چند که از شایعترین اختلالات روانی انسان است شاید بیش از هر اختلال روانی دیگر در تشخیص آن اشتباه  می شود. یکی از علل پنهان ماندن و عدم تشخیص افسردگی در آمیختن آن با غمگینی معمولی است. در زندگی هر کس موقعیتهایی پیش می آید که خواه نا خواه او را غمگین می سازد، اما این حالت با آشفتگی واقعی روانی و تقلیل بینش معنوی شخص همراه نیست. بر عکس ، افسردگی حالتی است که بر کیفیت خلق شخص تاثیر عمیق گذاشته و نحوه ادراک او را از خویش و از محیطش دگرگون می سازد. این تفاوت را شاید با توصیفی که یک بیمار در ضمن روان درمانی بیان کرده است بهتر بتوان درک کرد.
 
افسردگی
بین غمگینی و افسردگی فرق بزرگی وجود دارد . وقتی من و زنم اوقات تلخی مختصری داشته باشیم من احساس غمگینی می کنم . این حالت را دوست ندارم ، اما این جزئی از زندگی است . کمی بعد هر دو آشتی می کنیم.ممکن است این پیش آمد مرا ناراحت کند ، اما دیگر سبب بی خوابی من نمی گردد. و به طور کلی من احساس خوشی واقعی را از دست نمی دهم . برعکس ، وقتی افسرده ام موضوع کاملا فرق می کند .این حالت خیلی آزارم میدهد. یک عده تغییرات جسمانی در خود می یابم . شب خوابم نمی برد و شاید همه شب را بیدار بمانم.اگر یک بار اختلافی با زنم پیداکنم احساس می کنم که ادامه زندگی ما بیهوده است.
 
افسردگی پنهان : اصطلاحی است که از سال ۱۹۵۰ به بعد عمومیت یافت . این نوع افسردگی ممکن است در لباس هر نوع شکایت جسمی که نسبت به درمان های مناسب مقاوم بوده است ، ظاهر شود . چنین شکایت جسمی که نسبت به درمان های مناسب مقاوم بوده است ، ظاهر شود. چنین شکایات جسمی معمولا با درمان های ضد افسردگی مثل داروهای ضد افسردگی سه حلقه ای یا الکتروشوک بهبود می یابند
 
افسردگی اتکائی: سندرمی است که در بچه ها در نیمه دوم یک سالگی به دنبال محرومیت از توجه مادر یا کسی که نقش مادری داشته باشد ظاهر می گردد . چنین طفلی ابتدا با خشم و اعتراض و اضطراب به غیبت مادر واکنش نشان می دهد و پس از آن یاس و بی تفاوتی و به دنبال آن بی اشتهائی و تحلیل قوا و بالاخره مرگ ممکن است پیش آید.
 
افسردگی رجعتی یا افسردگی دوره یائسگی : خطوط افسردگی با بالاتر رفتن سن افزایش می یابد و از چهل سالگی به بالا شایعتر است. افسردگی رجعتی با آشفتگی و بیقراری شدید مشخص است و احتمال اقدام به خودکشی یکی از خطرات جدی این نوع افسردگی است .سندرم آشیانه خالی اصطلاحی است که گاهی به این نوع افسردگی اطلاق می شود.
 
اضطراب:
اضطراب اصطلاحی است که در روانپزشکی خیلی وسیع به کار گرفته شده و در شرح خیلی از پدیده های بالینی جزء همیشه حاضر و ثابت است .این حالت بطور کلی با انتظار وقوع یک پیش آمد ناگوار مشخص است . در تفکیک ترس و اضطراب می توان گفت که اضطراب واکنش در مقابل خطری است که از درون شخص وی را تهدید می نماید،در حالی که ترس واکنش نسبت به یک خطر واقعی خارجی است که ممکن است زندگی شخص را در مخاطره اندازد .
اضطراب موقعیتی: گروهی از واکنش های مربوط به محرکها و موقعیتهای استرس آمیز نظیر مصاحبه ، امتحان اعمال جراحی و نظیر آنهاست چنین اضطرابهایی اغلب کوتاه مدت بوده و با ورود در موقعیت اضطراب انگیز و تقریبا همیشه پس از ختم آن از بین می رود.
اضطراب مواج آزاد یا اضطراب فراگیر: در این نوع اضطراب بیمار تقریبا به طور مداوم در یک حالت نگرانی خفیف قرار دارد. مواج آزاد به این علت به این نوع اضطراب اطلاق می شودکه که تقریبا به هر وجه زندگی و سلامت روانی و جسی بیمار ممکن است مربوط گردد.
اضطراب تروماتیک : نوع خاصی اضطراب است که در بازماندگان اتفاقات وحشتناک و غیره منتظره مثل سوانح طبیعی ( سیل ، زلزله ، و گرد باد) و یا پس از بمباران و تصادفات شدید مشاهده می گردد. این اضطراب با اختلال شدید خواب ، تحریک پذیری ، سردرد ، بیقراری ، احساس ترس و بی کفایتی ، کابوس های وحشتناک و محدود کردن تماس و فعالیت های اجتماعی مشخص است.
وحشت پسیکوتیک: به حالت های ترس و وحشت شدید که به علت درک و تعبیر عوضی محیط در بیمار پسیکوتیک ظاهر می گردد، اطلاق می شود.
 
پرخاشگری:
در اختلالات عاطفی پرخاشگری کلمه اساسا معنی حرکت به سمت چیزی را می دهد. کلمه ای است با ریشه لاتین  که هدف و انرژی را می رساند. در سال های اخیر این کلمه معانی نسبی زیادی در زمینه های اخلاقی و عاطفی پیدا کرده است . در یک نظر خواهی از یکصد دانشجو در این که کلمه مزبور بدی یا خوبی را می رساند تقریبا نیمی آنرا انگیزه و نیروی لازم  جهت رسیدن به اهداف سازنده یعنی خوب ، تعبیر نمودند و نیم دیگر آن را یاد آور تخریب، وحشت و انفجارات و خشونتهای مربوط به جنگ ، یعنی بد ، توصیف نموده اند.
 
بی تفاوتی هیجانی: کندی یا بی تفاوتی عاطفی یکی از اختلالات شایع عاطفه است که به صورت عدم حساسیت نسبت به آنچه که به طور طبیعی در شخص احساس لذت یا درد به وجود می آورد مشخص می شود. چهره شخص خالی از هیجان است. چنین کسانی نسبت به هر چیزی که جلب نظر آنها رامی نمود بی تفاوتی و سردی نشان می دهند. احساساتی نظیر همدردی، امیدواری ، انتظار ، حسرت و اندوه غرور و سرور ، یا شرم و خشم خود را از تجربیات ذهنی بیمار بیرون می کشند .این فقدان واکنش عاطفی ممکن است سبب شود که بیمار خارج از تماس با واقعیت به نظر برسد.
عاطفه نامتناسب: ناهماهنگی عاطفی یکی از علائم بیماری اسکیزوفرنی است. در این نوع از اختلالات عاطفی بیمار بدون اینکه موقعیت ایجاب کند لبخند می زند ، خشم می گیرد یا گریه می کند. در واقع واکنش هیجانی بیمار با ادراکات درونی او مطلق است تا محیط.
دوگانگی احساس: در این نوع اختلال عاطفی شخص ، بطور هم زمان احساسات متضادی نسبت به یک موضوع دارد. چنین احساساتی به منزله دو روی یک سکه هستند که هر چند ممکن است یک روی آن قابل دیدن باشد و روی دیگر آن نیز مسلما وجود دارد .دو گانگی احساس هر چند یکی از علائم اساسی اسکیزوفرنی است. آنچه که دوگانگی احساس بیماراسکیزوفرنیک را مشخص می سازد، خاصیت برابری دو احساس متضاد است ، یعنی ممکن است بیمار همان قدر عاشق کسی باشد که از او به همان اندازه متنفر است.
مسخ شخصیت: مسخ شخصیت یکی از اختلالات تجزیه ای محسوب می شود که با تغییرات درک شخص از خود ، بطوری که موقتا احساس واقعیت از خویش از بین برود ،مشخص است مسخ شخصیت اغلب موارد با احساس مسخ واقعیت که احساس بیگانگی شخص نسبت دنیای خارج است همراه می گردد.مسخ شخصیت به عنوان یک تجربه اتفاقی و مجرد در زندگی هر کسی ممکن است پدید آید و لزوما در چنین مواردی بیمارگونه شمرده نمی شود. مسخ شخصیت همراه با اضطراب ، افسردگی و اسکیزوفرنی هم فراوان مشاهده می شود. مثلا خلبان هایی که پس از پرواز در قلمرو دشمن به خاک خود بر می گردند ممکن است چنین حالتی پیدا کنند و بعدها خاطره این دوره کیفیت رویا برای آنان دارد. در بیماری روانی این پدیده ممکن است با توهم و هذیان ، مخصوصا هذیان های خود بیمار انگاری همراه گردد.
 
اختلالات حافظه:
حافظه مفهومی کلی دارد و به آن گروه از جریانات روانی که فرد را به ذخیره کردن تجارب و ادراکات و یادآوری مجدد آنها قادر می سازد، اطلاق می شود. هر چند حافظه یکی از اجزاء تعیین کننده هوش افراد است ، ندرتا افراد عقب افتاده ای پیدا می شوند که در زمینه ای خاص ، مثلا موسیقی ، حافظه خوب و ناهماهنگ با سایر اعمال مغزی نشان می دهند. این افراد اصطلاحا کانای هوشمند نما خوانده می شوند .
 
از نظر توصیفی سه مرحله برای حافظه می توان قائل شد:
مرحله دریافت و ثبت
مرحله نگهداری
مرحله یاد آوری
از نظر بالینی حافظه بر اساس فاصله زمانی بین تحریک و یاد آوردن به سه نوع تقسیم می شود: اصطلاحات فوری ،اخیر،و دور برای تعریف این سه نوع مورداستفاده قرار می گیرند. در مرحل اول حافظه ،اطلاعات به وسیله یکی از اعضاء حسی دریافت و ثبت می شود .در مرحله دوم ، یعنی نگهداری شامل انبار کردن اطلاعات به صورتی پایاتر است.این مرحله از حافظه با تکرار و تداعی با سایر اطلاعات انبار شده قبلی تقویت می شود. یکی از حساس ترین آزمونهای سنجش حافظه، ارزیابی قدرت یادگیری مطالب تازه است.
 
افزایش حافظه: افزایش حافظه در بیماران مبتلا به مانی، پارانویا، کاکاتونی و وسواس ممکن است مشاهده شود. فراموشی به معنی آمنزی از ریشه یونانی به معنی فراموشکاری است و به ناتوانی نسبی یا کامل در به خاطر آوردن تجربیات و ادراکات قبلی اطلاق می شود. فراموشی پیش گسترده عبارت است از فقدان حافظه برای دوره ای که بلافاصله پس از یک ضربه یا حالت پاتولوژیک که منجر به اختلال حافظه شده ، شروع گردیده است .
 
فراموشی پس گستر: پس از ضربه های مغزی که منجر به بیهوشی می شوند ، بی نهایت شایع است . فراموشی یک پارچه گذرا حدود ۱۵ سال قبل فیشرو آدامز سندرمی شرح دادند که وجه مشخص آن آمنزی موقتی و ناگهانی به مدت چند ساعت بود که پس از آن شخص به حالت کاملا طبیعی خود باز می گشت. بیماران مورد مطالعه بین ۵۵ تا ۶۰ سال سن داشتند و اکثر مرد بودند. جالب این بود که در تعداد قابل توجهی از این موارد آمنزی به دنبال شنا کردن در آب سرد یا دوش گرفتن ظاهر شده بود.
 
فراموشی روانزا: همانطوری قبلا ذکر شد همه اختلالات حافظه عضوی نیستند و در بعضی اختلالات روانپزشکی کارکردی نیز حافظه مختل می شود. شایعترین این اختلالات هیستری نوع تجزیه ای است. فراموشی اضطرابی این نوع فراموشی ممکن است در واکنش های روانزا یا اضطراب بیمار گونه بخصوص در جریان بیماری های افسردگی ظاهر شود.
 
فراموشی کاتاتایمیک: هر کسی عقایدی دارد که در حالت خود آگاه برای او ناراحت کننده است .به همین دلیل به منظور اجتناب از تاثیر عاطفی آن ها شخص این عقاید را واپس می زند.

منبع: تارنمای دکتر مهران آقامحمدپور

۱۶ بهمن ۱۳۹۸
کد خبر : ۷۸
کلیدواژه ها: دکتر حسین شهریاری , سلامت کودکان , تغذیه, کودک, فرزند, تب , دارو ,اختلال های عاطفی کودکان

نظر بیننده ها

امتیاز را وارد کنید
تعداد کاراکتر باقیمانده: 500
نظر خود را وارد کنید